ندبه های انتظار

  • خانه 

درمحضرعلما

24 اسفند 1398 توسط حدیث

شیخ رجبعلے خیاط میفرمود:
✍در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانے دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے ! برف، برف ! روے سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایی خداے ناکرده مے میرے!!!
جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره اے به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه اے! فهمیدم ” عاشـق ” شده! نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده اے پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدے؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! ” عاشق مهدی فاطـمه “
?ولی اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به عشقت از خود بے خود شدے؛فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده ! مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!!

 نظر دهید »

وفات حضرت زینب س

20 اسفند 1398 توسط حدیث

​
?گریه ی امام زمان عج در وفات حضرت زینب (س)
?از آن روزی که عمه ام زینب علیها السّلام وفات کرده، تا کنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا می کنند، آن چنان می گریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم.

در عصری که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی اشتغال داشتم، در آنجا سیدی زاهد و پرهیزکار بود که سواد نداشت، روزی در حرم حضرت علی علیه السّلام به زیارت مرقد حضرت مشغول بود، دید یکی از زائران تُرک زبان، گوشه ای از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد، این سید جلیل احساساتی شد و به خود گفت: آیا سزاوار است که تُرک و دیلم، قرآن، کتاب جدّت را بخوانند و بی سواد باشی و از خواندن آیات قرآن محروم بمانی؟ او از روی غیرت و همت قسمتی از اوقاتش را در سقّایی (آبرسانی) صرف کرد تا مخارج زندگی اش را تأمین کند، و قسمت دیگر را به تحصیل علوم پرداخت و کم کم ترقی کرد تا به حدی که در درس خارج آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ، متوفی ۱۳۱۲ه.ق) شرکت می کرد و به درجه ای رسید که احتمال می دادند به حد اجتهاد رسیده است. این سید جلل و پارسا برای من چنین نقل کرد:

در عالم خواب امام زمان حضرت ولی عصر عج را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام کردم، سپس عرض کردم: «چرا این گونه ناراحت و گریان هستی؟»
فرمود: «امروز روز وفات عمه ام حضرت زینب علیها السّلام است. از آن روزی که عمه ام زینب علیها السّلام وفات کرده، تا کنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا می کنند، آن چنان می گریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم. آنها خطبه ی حضرت زینب علیها السّلام را که در بازار کوفه می خوانند، می خوانند و می گریند، من هم اکنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام.

 نظر دهید »

ولایت امیرالمومنین ع

17 اسفند 1398 توسط حدیث

​?ولایت امیرالمومنین؛ مهمترین موعظه قرآن است.
بجاست که به چند نمونه از آیات مربوط به وجود مقدس امیرالمومنین اشاره شود؛ آیه اول آیه معروفی است که در سوره مبارک سبا است که بزرگان هم خیلی روی این آیه تاکید می کنند و دستور خیلی مهمی است خدای متعال در قرآن می فرماید «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»(سبأ/46) من یک موعظه به شما می کنم، قیام لله کنید که حضرت امام رضوان الله تعالی در دستور اخلاق شان روی این آیه خیلی تاکید می کنند، مهمترین موعظه خدای متعال است، قیام لله کنید و برای خدا از سر نفس و دنیا و همه عوالم بر خیزید و حالا این «أَن تَقُومُوا لِلَّهِ» را در روایات معنا کرده اند و روایت را مرحوم کلینی در کافی نقل کرده اند که ابی حمزه از امام باقر علیه السلام در باره این آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ» سوال کردند و حضرت فرمودند «إِنَّمَا أَعِظُكُم بولایة علی علیه السلام هی الواحدة التی قال الله تبارک و تعالی إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ»(6) من یک موعظه به شما می کنم خدای متعال از بین همه موعظه ها یک موعظه را اختیار کرده و به بشر موعظه می کند «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ» امام باقر هم معنا کرده اند؛ سخن، سخن امام باقر است یک مفسر عادی آیه را معنا نکرده و بیان، بیان حضرت است فرمودند من یک موعظه به شما می کنم که خودتان را به ولایت امیرالمومنین برسانید، که اگر به این رسیدید تمام نعمت است و همه نعمت در همین یکی است.

?ولایت علی علیه السلام، آخرین فرمان الهی است.
در روایتی در احتجاج طبرسی از امیرالمومنین علیه السلام «مَثْنَى وَفُرَادَى» معنی شده است و حضرت در آن روایت می فرمایند: خدای متعال تکلیف را آرام آرام نازل کردند مثل خلقت سماوات که در دم هم خدای متعال می توانست سماوات را خلق کند ولی فی ستة ایام در دوران هایی آن را آفرید؛ آرام آرام دین را نازل کرد اول توحید را نبوت را دستورات را آخر این تکلیف سخت را که خیلی تکلیف سختی است، نازل کرد که به پیامبر فرمود «بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتک»(مائده/67) اگر این یک ابلاغ را نکنی رسالتتان را به انجام نرسانده اید؛ بعد از این همه دستوراتی که حضرت دادند توحید و نبوت و شرایع و نماز و زکات، عده ای آمدند گفتند «هل بقی لربک علینا بعد الذی فرضه شی آخر یفترضه»(8) تکلیف دیگری هم مانده در دوش ما بگذارد یا همین هاست و بیش از این دیگر تکلیفی نیست و اگر هست ما را متذکر بشوید که ما به آرامش برسیم و بدانیم که دیگر غیر از این دستوری نیست؛ آنوقت قرآن نازل شد «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ» یعنی الولایة؛ یکی دیگر مانده که همه حرفها این یک کلمه است و اگر به این یک موعظه رسیدید قبلی ها را هم درک می کنید و اگر نرسیدید و این آخری را قبول نکردید یعنی هیچ حرفی را از خدای متعال نپذیرفتید.

#استاد_میرباقری

 نظر دهید »

تلنگر

16 اسفند 1398 توسط حدیث

#تلنگر
⛔️گام اول

مرد مجازی: سلام خواهرم

زن مجازی: سلام (هر چه باشد جواب سلام واجب است!)

مرد مجازی: خواهری من قصد مزاحمت ندارم. فقط به‌عنوان برادرتان درخواستی دارم.

زن مجازی: (باکمی تعلل و تأمل) خواهش می‌کنم، بفرمایید! ?

مرد مجازی: من رفتار شمارا در گروه‌ها دیده‌ام. شما واقعاً خانم موقر و فهمیده‌ای هستید. من در فضای مجازی به دنبال کسی مثل شما هستم که مثل خواهرم مواظبم باشد و نگذارد در لغزشگاه‌ها دچار لغزش شوم! به راهنمایی شما در این فضای آلوده در برخورد با نامحرمان خیلی نیاز دارم! ?

زن مجازی: حرف عجیبی می‌زنید! چه نیازی هست که شما با یک نامحرم ارتباط آلوده داشته باشد تا از ارتباط‌های آلوده دیگر در امان بمانید؟ ?

مرد مجازی: نه این‌طور قضاوت نکنید! من به دنبال آلودگی و هوس و این حرف‌ها نیستم. از وقار شما در برخورد با دیگران خوشم آمده. خانم‌های زیادی سعی کرده‌اند با من ارتباط برقرار کنند اما من خودم را از همه آلودگی‌ها نجات داده‌ام شکر خدا. به دنبال نقطه اتکایی برای فرار از وسوسه‌های فضای مجازی می‌گردم! ?

زن مجازی: ببخشید من معذورم. من قبل از اینکه غریقی را نجات بدهم خودم به ورطه نابودی کشیده می‌شوم. لطفاً پیام ندهید چون بلاک می‌کنم! ?

مرد مجازی: اجازه می‌دهید فقط پیام‌های مذهبی برای شما ارسال کنم؟

زن مجازی: اشکال ندارد. من استفاده می‌کنم. اما حق چت کردن ندارید چون پاسخ نمی‌دهم! ?

مرد مجازی: حتماً! حتماً!…

⛔️گام دوم

مرد مجازی: ببخشید خواهر سؤالی دارم. شما متأهل هستید؟ چون جواب هیچ‌کدام از سؤالاتی که از شما می‌پرسم نمی‌دهید!

زن مجازی: بله. من متأهلم و همسرم از همه تعاملات من در این فضا خبر دارد.

مرد مجازی: من هم متأهل هستم.

زن مجازی: پس شما متأهل هستید؟ شرم‌آور است که با وجودیکه متأهل هستید به دنبال زن‌های دیگر هستید. ولی من ترجیح می‌دهم همه انرژی و وقتم را برای همسرم صرف کنم. ?

مرد مجازی: شما دوباره برگشتید به پله اول! من که گفتم دنبال یک مشاور روحی هستم. چرا از کمک به من مضایقه می‌کنید؟ ?

⛔️گام سوم

مرد مجازی: آبجی لطفاً کمی درباره هدف زندگی برای من توضیح بدهید. من احساس پوچی می‌کنم…

و پاسخ زن مجازی… ?

مرد مجازی: خیلی عالی توضیح دادید. کسانی مثل شما حقیقتاً کمیاب‌اند. من قدردان شما هستم!

⛔️گام چهارم:

مرد مجازی: خواهرم رفتارهای خانمم جدیداً کلافه کننده است. نمی‌دانم چطور باید با او رفتار کنم تا زندگی‌ام لذت‌بخش شود…شما که خانم هستید لطفاً من را راهنمایی کنید!

و پاسخ زن مجازی… ?

⛔️گام پنجم:

مرد مجازی: ای‌کاش به خانمم تفهیم می‌کردم که مثل شما فکر کند، مثل شما صحبت کند و مثل شما رفتار کند…

و پاسخ زن مجازی درحالی‌که در دلش قند آب می‌شود… ?

⛔️گام ششم… ? ?

⛔️گام هفتم… ? ? ? ♥️

⛔️گام هشتم…♥️♥️♥️

….

? ? گام آخر:

اکنون دیگر زن، یک هویت مجازی نیست. واقعیتی است ویرانه که در کنجی نشسته و با حسرت تمام به خرابه‌های زندگی‌اش نگاه می‌کند؛ و هرازگاهی قطره اشکی، صورتش را خیس می‌کند…
?
همه لحظات شاد زندگی او و همسرش از مقابل چشمان خیسش رژه می‌روند اما دیگر کار از کار از گذشته است…
? ? ? ?
سرمایه‌های بزرگی را به خاطر چیزی ازدست‌داده است که واقعیتی جز گناه و خیانت و دروغ نداشته است…

♨️ ❌ ♨️ ❌ ? ?
نویسنده؛
این داستان واقعی بود. برای یکی از آشنایان اتفاق افتاده است و روال رابطه ناصحیح به همین صورت بازسازی‌شده در داستان بوده است؛ و هرروز این داستان‌های واقعی تکرار خواهد شد اگر یقین نداشته باشم که شیطان گام‌به‌گام ما را به نیستی و فنا نزدیک می‌کند…

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ (سوره نور،

? این اتفاقی هست که متاسفانه واسه خیلیا داره تو فضای مجازی میوفته
❌
خصوصا ضربه رو خانوم های متاهل زمانی میخورن که واقعا دیگه دیر شده

خیلی طول میکشه تا بخوان دل بکنن و ارتباط رو قطع کنن و دوباره مثل قبل بشن وبه آرامش قبل برسن …

✅ تو این فضا خیلییی آماده باشید برای وسوسه های شیطان….

 نظر دهید »

استغفار

14 اسفند 1398 توسط حدیث

? ? ?
❣خدای من…

? استغفار میکنیم بخاطر تمام لحظاتی که در مکانهای مقدسه اعم از کربلا، نجف، مشهد، قم و مساجد مختلف نفس میکشیدیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای همه بوسه هایی که بر گونه های عزیزانمان نشاندیم و دستهایی که به گرمی فشردیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای همه میوه هایی که بی واهمه چیدیم و غذاهایی که بدون ترس خوردیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای همه مهمانی ها و دورهمی هایی که بدون دل نگرانی دور هم جمع شدیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای تمام لحظاتی که دکمه های گوشی، آسانسور، عابر بانک و کارت خوان را بدون الکل و دستکش و دستمال فشردیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای همه نذری هایی که در ماه محرم با قاشق یکبار مصرف روی جدول کنار خیابان نشستیم و خوردیم و شکری به جای نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای تمام روزهای بی واهمه ای که با اتوبوس و مترو به مدرسه ، دانشگاه و محل کار میرفتیم و شکری به جا نیاوردیم..

? استغفار میکنیم برای …

✨اَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاثامِ…✨

❣معبود من..
از لحظه ای که به من جان بخشیدی تا لحظه ای که جانم میستایی..
برای همه نفس ها.. برای همه ثانیه ها.. برای تک تک دم ها و بازدم ها.. برای تک تک دیدنی ها و چشیدنی ها.. برای تک تک بوییدنی ها و لمس کردنی ها.. برای همه چیز و همه چیز..
هرآنچه که در خیال من هست و نیست..
هر نعمتی که من غافلم و تو میدانی..
استغفار میکنم به درگاهت.. و شکرت را به جا میارم…

❣خدایا…
بخاطر تمام گناهانم…بخاطر تمام حق هایی که خوردم و دم نزدم و بخاطر تمام کوتاهی هایم، در حقِّ خودت و صاحبین حق … اِلهی اَلْعَفْوْ…

❣معشوق من..
تو را سپاس برای کرونا!
که هیچ هیاتی و هیچ اعتکافی و هیچ سخنرانی ای اندازه این موجود میکروسکوپی نمی توانست توجه ما را به سوی نعمت های بیکران تو و ناسپاسی های بی شمار ما جلب کند..!!

❣خدای من..
به حق قرآنت و به حق 14 معصوم و انبیاء و صالحینت راه نجات از این بیماری را به پزشکان و متخصصان ما نشان بده..

?مخواه این چنین بی گدار و بی آمادگی ترک دنیا کنیم..

?مخواه که عاشقان حسینی و منتظران مهدی (عج) ات جز با شهادت در راهت به دیدار تو برسند..

?مپسند که بر سر مزارمان و در مجالس ختممان به جای روضه ی حضرت مادر و ذکر سیدالشهداء و یاد شهدا ، پچ پچ و ولوله ی ویروسی اینچنین باشد..!!

?به حق این ماه عزیز ما را از شر تمام بلایا و آفات آخرالزمان محفوظ بدار…

به حرمت وبرکت نام مقدس محمدوآل محمد
ونفسهای گرم وگیرای بندگان مومن والهی ?

✨آمین یا رب العالمین..✨

?

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 22
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ندبه های انتظار

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس